اوچ

تاسیس ۱۳۸۴

اوچ

تاسیس ۱۳۸۴

اندر مصائب سنه تسع وتسعون هجری


خواجه کهن سن و فرتوت از سختی دوران مجنون الفرج گشته. پریشانی بر وی زان روی حادث شد که  رساله نظامیه الطهرانش را نگاشتن، کمر چو کمان نیک به زه شده خمش کرده و بر فرق سر  از سماء و ارض امور و واجبات دیوانی و مکتبی بریخته. خون وی نزد امیران دیوان "خزانه باسارغاد"1 حلال و قتلش نزد گودرز ابن دیباج، مرشد و رهنمای نگارش آن رساله کذایی مباح آمده است. دنیز بنت خاطرالمک نیز  شریک وی است  در "مسلسل غریبان ولشده"2 سلیطه وار در ایامی نزدیک هر چه  کلمات کیرین از کام شیرین می آمد خواجه را نثار و ترک شراکت ساز کرده است. خواجه تمام این مصایب را در جام صبر خود ریختندی که خود از پیش با تلخاب مصایب بلا و مرض کورونا لبریز بود. خواجه بالاجبار هر صباح تا شام چهل وعده دستان هنرورز خویش با سود و تیزاب بشسته و از بهر خشکیدن پوست دست که چون خایگان اشتر تازی چروکیده است با ضماد سقا3 ایادی فسرده را مالش می دهد. شیخ قوربان فی الایام نیز خواجه را گیر آورده و سفارشی بر رسم نگاره ای چند بسپرده ست که خواجه از آن روی از شیخ هم در گریز است و روی خجل.  خواجه اهتمام بر منحرف کردن این سیلاب اضطراب و این قُشار به بیضتین خویش نمود لیک توفیق کمی بود حاصل که تخمان بشر را توان دفع  سیلی چنین "بلاد  از نقشه شور"4 نیست. خدا بر وی صبر جزیل و قوت دوچندان بخشاد که وی سخت در عذابیست سترگ.

خواجه ز تخمان خود آویخته ست /بر در دروازه دوران  چو مشک

خسته و افگار و ملامت نشین/غرقه شده در گه و درخون و اشک



1- دیوانی که خواجه در آن مشغول بود و در آنجا در نهایت ماتحت پاره کرد

2- سریالی تخمی به نام دیاسپوران در این اشکال:

https://www.youtube.com/watch?v=ywAJepO7FSw

3- یحتمل منظور کرم آبرسان یا مرطوب کننده است

4- ترکیب وصفی در آن ایام که به سیلی اطلاق می شده است که توانایی شستن و محو کردن شهری را از نقشه جغرافیا داشته است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد